تحلیل با استفاده از چندین تایم فریم


نمودار قیمت بیت کوین در بازه یک ساعته _ اندیکاتورهای 10 MA 20,MA 50 ,MA 100 ,MA 200, MA

اهمیت تایم فریم در تحلیل تکنیکال

تایم فریم ها در تحلیل تکنیکال به اندازه خود تحلیل اهمیت دارند. مبتدی ها معمولا بدون در نظر گرفتن تایم فریمهای دیگر تنها به یک تایم فریم بسنده می کنند و اندیکاتورهای خود را روی آن اعمال می کنند. در صورتیکه با در نظر داشتن تایم فریم های دیگر، دید بهتری نسبت به روند می توان داشت.

یکی از دلایلی که موجب می شود تریدرها به اندازه ای که باید موفق نباشند این است که معمولا تایم فریمی را برای معاملاتشان انتخاب کرده اند که مناسبشان نیست . تریدرهای تازه کار زود می خواهند پولدار شوند به همین دلیل سراغ تایم فریم های کوچک مثل یک دقیقه یا پنج دقیقه می روند. در نهایت سرخورده می شوند زیرا با تایم فریم نامناسبی کار خود را آغاز کرده اند. ما در این مقاله سعی خواهیم کرد اهمیت تایم فریم ها را از 4 جنبه اصلی برای شما بیان کنم.

شغل شما و انتخاب تایم فریم مناسب

وقتی می خواهید درباره تایم فریم معاملاتی خود تصمیم بگیرید زمان اختصاص داده شده به معاملات تان مهم است. چه مقداری از روز یا هفته شما به انجام معاملات اختصاص دارد؟ اگر یک شغل تمام وقت دارید و امکان کنترل کردن معاملات تان را ندارید بهتر است روی نمودارهای 4 ساعته یا 1 ساعته تمرکز کنید و حتی نمودارهای روزانه هم برای شما کاربرد دارد.

اما اگر با وجود داشتن شفل تمام وقت، می توانید معاملات تان را رصد کنید بهتر است از نمودارهای 30 دقیقه ای استفاده کنید.از طرف دیگر، اگر یک معامله گر تمام وقت هستید و شغل دیگری ندارید می توانید از تایم فریم های کوتاه تر مثل 5 یا 15 دقیقه ای نیز استفاده کنید.

شخصیت فردی شما با کدام تایم فریم سازگار است؟

شخصیت فردی شما رابطه مستقیم با انتخاب تایم فریم شما دارد، مثلا شما احساس می کنید که تایم فریم یکساعته برای شما مناسب است. زیرا طولانی تر است اما نه به اندازه ای که حوصله مان سر برود و تعداد سیگنالها هم کافی به نظر می رسند . در این تایم فریم فرصت کافی برای تحلیل بازار را داریم و اصلا احساس دستپاچگی نمی کنیم .

از طرف دیگر کسی هم داریم که این تایم فریم در نظرش خیلی طولانی است و به قول خودش قبل از اینکه بتواند معامله ای انجام دهد تبدیل به فسیل شده است! تایم فریم 15 دقیقه برای او مناسب است و احساس می کند فرصت کافی برای تحلیل را دارد .
شخص دیگری نمی تواند در تایم فریم یک ساعته معامله کند . زیرا به نظرش خیلی سریع می آید . و فقط با تایم فریمهای چهارساعته و روزانه کار می کند.

چه تایم فریمی برای شما مناسب است؟

تایم فریمی که در آن می توانید راحت کار کنید. در معامله کردن به اندازه کافی تحت فشار هستید ( به خاطر اینکه پای پول واقعی در میان است ) ، پس حداقل نباید اجازه بدهید که چیزهای دیگر مثل تایم فریم نامناسب شما را تحت فشار بگذارند . در هر تایم فریمی باید فرصت کافی برای تحلیل داشته باشید تا احساس سردرگمی و گیجی نکنید و از طرفی حوصله تان سر نرود.

به طور خلاصه، باید از تایم فریمی استفاده کنید که با شخصیت شما و زمانی که در اختیار دارید، در تناسب باشد. بهترین راه هم برای پیدا کردن تایم فریم مناسب شما این است که با هر تعداد تایم فریم که ممکن است معامله کنید و سپس از میان آنها تایم فریمی که با آن راحت تر هستید را انتخاب کنید.

میزان سرمایه شما و انتخاب تایم فریم

میزان پولی که می خواهید در این راه سرمایه گذاری کنید، ارتباط مستقیم با تایم فریم شما دارد، اگر حساب شما کوچک است پس نمی توانید حد ضرر های بزرگ برای آن قرار دهید پس لاجرم باید در تایم فریم های کوچکتر مثل پنج دقیقه و یک دقیقه فعالیت کنید که حد ضرر کوچکتری دارند و مارجین و استاپ لاس های کوچکتری را فراهم می کنند.

تایم فریم های بزرگ همانطور که تارگت و حد سودهای بزرگ دارند حد ضرر های بزرگ را نیز میطلبند که باید حساب شما تحمل این حد ضرر را داشته باشد و حساب شما نسوزد و بتواند در مقابل نوسانات بازار ایستادگی کند.

اهمیت تایم فریم های چند گانه در تحلیل تکنیکال

وقتی با توجه به مطالب بالا راجع به تایم فریم کاری خود تصمیم گرفتید، می توانید سراغ تایم فریمهای چندگانه برای تحلیل بازار بروید.
با نگاه کردن به نمودارها در تایم فریم های مختلف، حتما متوجه شده اید که بازار به هر سمتی می تواند حرکت کند. یک میانگین متحرک ممکن است در نمودار هفتگی سیگنال خرید و در نمودار روزانه سیگنال فروش بدهد . و ممکن است که در نمودار ساعتی سیگنال خرید و در نمودار ده دقیقه سیگنال فروش بدهد . بالاخره چه باید کنیم ؟!
به مثال زیر توجه کنید تا مطلب کاملا برای شما روشن شود

تایم فریم پنج دقیقه
شکل زیر نمودار پنج دقیقه ای EUR/USD را نشان می دهد . حرکت بازار به نظر صعودی است و از آنجاییکه خط مقاومت قبلی خود را هم شکسته است ، به نظر می رسد که بهترین موقع برای خرید است

اهمیت تایم فریم

اما ! اشتباه کردید . ببینید که بعد از آن چه اتفاقی افتاده است . قیمت بعد از کمی بالا رفتن به شدت سقوط کرده است . خیلی بد شد .

اهمیت تایم فریم

تایم فریم یک ساعته
حال همان نمودار را و در همان موقعیت ولی در تایم فریم شصت دقیقه بررسی می کنیم. همانطور که می بینید قیمت کانال نزولی خود را شکسته که به مفهوم بازار صعودی است . بالای میانگین متحرک قرار گرفته که این هم دلیلی برای صعودی بودن بازار است .
همه چیز حکایت از صعودی بودن بازار دارد ، پس می خریم .

3

این بار هم اشتباه کردید !

4

تایم فریم چهار ساعته
بسیار خب ، اکنون به تایم فریم بالاتر می رویم . در شکل زیر همان موقعیت را در تایم فریم چهار ساعته مشاهده می کنید. در شکل یک کانال نزولی مشاهده میشود . جفت ارز به خط بالایی کانال برخورد کرده ولی هنوز در کانال نزولی قرار دارد . حرکت بالای میانگین متحرک است که البته گواهی از صعودی بودن بازار می دهد ولی کانال حکایت از نزولی بودن دارد هر چند که حرکت پیرامون خط بالایی تحلیل با استفاده از چندین تایم فریم کانال در حال انجام است .

5

نگاه کنید که چه اتفاقی می افتد . قیمت بعد از برخورد به خط روند بالایی شروع به سقوط می کند .

6

نمودار روزانه
برای تفریح هم که شده بیایید نگاهی به نمودار روزانه بیندازیم .حرکت بازار به وضوح نزولی است . قیمت پایین میانگین متحرک و در یک کانال نزولی در حال پیشروی است . در این نمودار روند به روشنی قابل تشخیص است .آخرین شمع هم بعد از برخورد به خط بالایی کانال به پایین برگشته است . بازار با تمام شواهد نزولی است . حال ببینیم چه اتفاقی می افتد .

7

تبریک ! روند نزولی ادامه پیدا می کند .

8

نکته اصلی چیست ؟

تاریخ و ساعت نمودارها یکسان بود . تنها تفاوت آنها در تایم فریمهای متفاوتشان بود . حال می توانید اهمیت تایم فریمهای چندگانه را درک کنید ؟

وقتی ما فقط به نمودار پانزده دقیقه نگاه کنیم ، نمی توانیم دلیل ادامه روند یا بازگشت آن را بفهمیم . به ذهنمان خطور نمی کند که نگاهی به تایم فریمهای بالاتر بیندازیم . زمانیکه بازار به روند خود ادامه می دهد یا از آن برمی گردد ، معمولا به یک خط حمایت یا مقاومت در تایم فریم بزرگتر برخورد کرده است .
برای من بسیار هزینه داشته تا بفهمم خطوط حمایت و مقاومت در تایم فریمهای بزرگتر ، مهم تر هستند . ترید کردن با استفاده از چندین تایم فریم ، موقعیت های بهتری را برای ما فراهم می کند. مبتدی ها معمولا بدون در نظر گرفتن تایم فریمهای دیگر تنها به یک تایم فریم بسنده می کنند و اندیکاتورهای خود را روی ان اعمال می کنند . در صورتیکه با در نظر داشتن تایم فریم های دیگر ، دید بهتری نسبت به روند می توان داشت .

یک تایم فریم به عنوان تایم فریم مادر و اصلی انتخاب کنید مثلا 4 ساعته، و کلیه تحلیل های خود از آینده قیمت را روی این تایم فریم انجام دهید، بعد برای ورود و خروج به تایم فریم های پاینن تر مثل ساعتی رجوع کنید.

شما عملا با این روش معاملات خود را اعتبار سنجی می کنید و بعد به معامله ورود می کنید، با این کار لبه محکم تری نسبت به کسانی که تنها از یک تایم فریم استفاده می کنند ، خواهید داشت .

فقط موقع تصمیم گیری در نظر داشته باشید بین تایم فریمها تفاوت کافی وجود داشته باشد. اگر تایم فریم ها خیلی نزدیک به هم انتخاب شوند ، قادر به تشخیص تفاوتها نیستید بنابراین کار کردن با آنها بیهوده خواهد بود .

انواع معامله گری در بازار فارکس

برای شروع معامله در بازار فارکس باید نوع معامله گری مناسب خودمان را انتخاب کنیم. هرکس بر اساس سرمایه اولیه، میزان تجربه و مهمتر از همه بنا بر تیپ شخصیتی خود باید سبک معاملاتی و در پی آن استراتژی معاملاتی خود را انتخاب کند. انواع معامله گرها در بازار فارکس عبارتند از:

Scalpers - 1 ( اسکالپرها )

Day traders - 2 ( معامله گران روزانه )

Swing traders - 3 ( معامله گران میان مدت )

Position traders - 4 ( معامله گران بلند مدت )

Mechanical traders - 5 ( معامله گران ماشینی )

تفاوت در 4 نوع اول به تایم فریم تحلیل آن ها و مدت زمانی که معاملاتشان باز است برمی گردد. اما معامله گران ماشینی به کل نحوه معامله کردن متفاوتی دارند که مستقل از تایم فریم است.

Scalpers (اسکالپرها)

اسکالپرها به معاملات سریع اعتقاد دارند. آنها در طول روز ممکن است چندین بار خرید و فروش کنند.سود این دسته از تریدرها از 1 تا 10 پیپ متغیر است و معاملاتشان به طور متوسط از چند ثانیه تا چند دقیقه باز می ماند. تایم فریم تحلیل اسکالپرها غالبا از 1 تا 15 دقیقه است. این نوع از معامله گران بیشتر در تایم بازار اروپا و آمریکا فعالیت می کنند چون در این بازه زمانی بازار فارکس بیشترین تحرک قیمت را دارد. از آن جایی که اسکالپرها باید با سرعت زیادی تصمیم بگیرند و خرید و فروش کنند، این نوع معامله کردن بیشتر مناسب کسانی است که می توانند روزانه چند ساعت پای چارت بنشینند و حواسشان به بازار باشد.

مزایای Scalp :

1. چون معاملات اسکالپرها مدت زمان بسیار کوتاهی باز می ماند،ریسک استاپ لاس خوردن غیر قابل پیش بینی در مورد آنها بسیار پایین است.

2. سود سریع و راحت را می توان از دیگر مزایای اسکالپ بر شمرد. آنها در هر معامله چند پیپ می گیرند و از بازار خارج می شوند.

3. تعداد یا بسامد معاملات را میتوان از دیگر مزایای اسکالپ دانست.به دلیل تحرکات بازار در تایم فریم های پایین، در این نوع معامله گری موقعیت های معاملاتی زیادی وجود دارد.

4. بالا بودن درصد موفقیت ( (winrate را می توان یکی دیگر از مزایای اکثر استراتژی های معاملاتی اسکالپ دانست.

(Day traders) معامله گران روزانه

معامله گران روزانه به کسانی گفته می شود که معاملات خود را تا روز بعدی باز نگه نمی دارند. این نوع معامله گران غالبا در ابتدای روز معامله می کنند و تا انتهای روز معامله شان بسته می شود. بسته شدن معاملات تا انتهای روز از سود و ضرر معامله برای این دست از معامله گران مهم تر است. تایم فریم تحلیلی این دست از معامله گران غالبا 15 و 30 دقیقه است و در معاملاتشان به طور متوسط بین 20 تا 40 پیپ سود می کنند.

مزایای Day tradering :

1. این معامله گران چون معامله باز در طول شب نگه نمی دارند با آسودگی خاطر می خوابند و خیالشان از بابت گپ هایی که قیمت میتواند در طول شب داشته باشد، راحت است.

2. از آنجایی که این معامله گران اغلب در حرکت های ابتدایی روندها معامله می کنند،تحلیل کردن و پیدا کردن موقعیت های معاملاتی برایشان راحت خواهد بود.

3. چون معامله گران روزانه در بیشتر مواقع قبل از باز کردن معامله جدید،معاملات قبلی خود را می بندند آسان بودن انجام محاسبات مدیریت ریسک را می توان از دیگر ویژگی های مثبت این نوع معامله کردن دانست.

Swing traders (معامله گران میان مدت)

این معامله گرها در بازار فارکس به کسانی می گویند که معاملاتشان را تا آخر هفته باز نگه می دارند. این نوع معامله کردن برای کسانی که شغل تمام وقت دارند و فرصت پای چارت نشستن و مانیتور کردن بازار را ندارند ایده آل است.این دسته از تریدرها به طور متوسط در هر معامله 50 تا 150 پیپ سود می کنند. غالبا تایم فریم تحلیلی سوینگ تریدرها 1 ساعته تا روزانه است و غالبا محافظه کارترند و چندین تاییدیه برای ورود به معاملاتشان در نظر می گیرند.

مزایای swing trading :

1. از آن جایی که این دسته از تریدرها معاملاتشان به طور متوسط چندین روز باز می ماند، غالبا استراتژی های سوینگ تریدینگ نسبت سود به ضرر بالایی دارند.

2. معامله گران میان مدت نیازی به اینکه ساعتها پشت مانیتور مشغول رصد بازار باشند را ندارند و می توانند با صرف وقت کمی نگاه اجمالی به نمودارهای مختلف بیاندازند و موقعیت معامله گری مناسب خود را بیابند.

3. این دسته از تریدرها در تایم فریم های بالاتری تحلیل میکنند و نیازی به سرعت زیاد در تصمیم گیری ندارند و به لحاظ روانی شانس بیشتری در پیروی از سیستم معاملاتی خود و دور بودن از خطای انسانی و مدیریت احساسات و هیجانات خود دارند.

Position traders ) معامله گران بلند مدت (

معامله گران بلند مدت بالاترین تایم فریم تحلیلی را در میان معامله گران به خود اختصاص می دهند. این معامله گران که می توان آنها را سرمایه گذار نیز نامید برای هفته ها و ماه ها معاملاتشان باز می ماند. پوزیشن تریدرها در بازار فارکس غالبا کسانی هستند که مسلط به تحلیل فاندامنتال و اقتصاد خرد و کلان هستند. سودی که این معامله گران به طور متوسط در معاملاتشان می کنند از چندصد پیپ تا چندهزار پیپ متغیر است و در تایم فریم هفتگی و ماهانه بازار را تحلیل می کنند.نا گفته نماند برای این نوع معامله کردن در بازار فارکس به حساب های با مبالغ بالا نیاز است.

مزایای Position trading :

1. از آنجایی که معاملات پوزیشن تریدرها سود چندصد پیپی دارد،نسبت سود به اسپردی که می پردازند بسیار ناچیز است.

2. شاید این سوال برایتان پیش بیاید که تکلیف سواپ چه می شود؟

سواپ همیشه منفی نیست.در بعضی از جفت ارزها سواپ مثبت است.اگر سواپ جفت ارزی مثبت باشد، هرچقدر مدت زمان بیشتری معامله تان باز بماند سود بیشتری عاید شما خواهد شد.پس کسب درامد از سواپ را می توان یکی از مزایای پوزیشن تریدینگ نامید.

3. در حالی که نمودار قیمت بالا و پایین های کوتاه مدتی و میان مدتی خود را دارد،این دست نوسانات اهمیتی برای یک پوزیشن تریدر نخواهد داشت چون نگاه او بسیار بلند مدت است.این نگاه کمک می کند تا معامله گر بتواند شخصیت خود را به لحاظ روانی در دراز مدت به خوبی ارتقا دهد.

Mechanical traders (معامله گران ماشینی)

دغدغه اصلی این معامله گران تایم فریم نیست بلکه سیستم معاملاتی است. معامله گران ماشینی یا الگوریتمی بعد از انجام بک تست و جمع آوری اطلاعات گذشته بازار و بررسی آماری آنها به یک سیستم خاص معاملاتی می رسند که به انها می گوید دقیقا در کجا وارد و خارج شوند. این روش به آنها کمک می کند مانند یک ربات بدون احساس به معامله بپردازند. معامله گران ماشینی یا خودکار غالبا از سیستم های کامپیوتری برای معامله استفاده میکنند و از معاملات دستی پرهیز دارند.

مزایای Mechanical trading :

1.این معامله گران نیازی به مانیتور کردن بازار و بررسی چارت ندارند چون این کار را در ابتدای ساخت سیستم معاملاتیشان انجام داده اند.

2.چون معامله خودکار مربوط به تایم فریم خاصی نمی شود،یک تریدر ماشینی می تواند سیستم معاملاتیش را با در نظر گرفتن ملاحضات مدیریت ریسک مد نظر خود با هر بسامدی در معامله کردن تنظیم کند.

نتیجه گیری

هیچ یک از انواع معامله گری که شرح آنها رفت، بد و غلط نیستند و هرکدام نقاط ضعف و قدرت خود را دارند. در هر سبک معاملاتی افراد موفق بسیاری در سراسر دنیا به صورت مستمر مشغول کسب سود هستند.

از آنجایی که هیچ دو معامله گر یکسانی را نمی توان در بازار پیدا کرد،هر کسی باید متناسب با شرایط و روحیات شخصی خود نوع معامله گری اش را انتخاب کند. اگر چندان صبور نیستید یا سرمایه اولیه کمی در اختیار دارید، بهتر است از تایم فریم های پایین تر استفاده کنید. در صورتی که شغل تمام وقت دارید و وقت مانیتور کردن بازار را ندارید و سرمایه تان نیز متوسط است، می توانید میان مدت معامله کنید. اگر شخصیت صبوری دارید و حسابتان برای پوشش ضررهای احتمالی به اندازه کافی بزرگ است، معامله کردن بلند مدت می تواند برای شما مناسب باشد.

در هر صورت، باید این نکته را مد نظر داشته باشید که اگر نمی خواهید با بروکرها کار کنید، هر انتخابی که برای معامله گری در فارکس کنید، نیازمند آشنایی مقدماتی با شیوه های تحلیل و مانیتورینگ بازار فارکس است. بنابراین پیشنهاد می کنیم پیش از این موراد، حتما دانسته های پیشین خود را مرور کنید.

پنج استراتژی معاملات کریپتو | انواع اندیکاتور های میانگین متحرک

مجله افیکس کار: در این پست قصد داریم شما را با انوع اندیکاتور های میانگین متحرک و چگونگی کاربرد آن ها در استراتژی های معاملات کریپتو و پنج استراتژی معاملات کریپتو آشنا کنیم.

میانگین های متحرک سادهSMA ، نمایی EMA و وزنی WMA

گفته می شود زمانیکه بازار در حال حرکت به سمت بالاست، رشد ادامه پیدا می کند. همچنین، زمانیکه بازار در حال سقوط است، حرکت نزولی ادامه می یابد. اصطلاحی که برای این رفتار بازار استفاده می شود، مومنتوم است. استراتژی های مومنتوم در بازار سنتی بسیار محبوب هستند.

به نقل از سایت گود کریپتو، میانگین های متحرک برای تریدرهای مختلف، انواع متفاوتی دارند و در هر تایم فریمی کار می کنند. برخی از اندیکاتورها نیز هستند که پایه آنها مبتنی بر میانگین های متحرک است. مانند اوسیلاتور مکدی MACD و اندیکاتور بولینگر باندز.

شاخص میانگین متحرک، مهم ترین و پر کاربرد ترین اندیکاتور برای معاملات است. در این مقاله به بررسی انواع اندیکاتور میانگین متحرک مانند، میانگین متحرک ساده، میانگین متحرک نمایی و میانگین متحرک وزنی خواهیم پرداخت.

میانگین متحرک یا مووینگ اوریج چیست؟

اندیکاتور های میانگین متحرک، نوسانات قیمت را خیلی ساده نمایش می دهند و به شما کمک می کنند تا بتوانید جهت حرکت بازار را تشخیص دهید. بعلاوه، این اندیکاتورها با حذف اطلاعات اضافی، تصویر واضح تری از آنچه در حال وقوع است، ارائه می دهند.

با وجود اینکه ممکن است اندیکاتورهای میانگین متحرک برای ایجاد یک دید کلی از بازار مفید باشند، باید بدانید که عملکرد آینده بازار را پیش بینی نمی کنند. در عوض، بیشتر یک روند ثابت رو تأیید می کنند.

وقتی از تایم فریم ها صحبت می کنیم، تایم فریم روزانه یا هفتگی را یک بازه زمانی بزرگ و 5 دقیقه یا 15 دقیقه را بازه زمانی کوچک در نظر می گیریم.

انواع اندیکاتور های میانگین متحرک

راه های زیادی برای تعامل با بازار وجود دارد. سرمایه گذاری بلند مدت، معاملات واسطه ای، یا معاملات کوتاه مدت “سویینگ” از انواع راه های رایج هستند. به دلیل ماهیت روند تحلیل با استفاده از چندین تایم فریم کند و آهسته میانگین متحرک ساده، تحلیل گران انواع سریع تر آن را بوجود آوردند.

میانگین متحرک ساده (SMA)

میانگین متحرک ساده یا همان SMA بر اساس قیمت پایانی یک دوره محاسبه می شود. منظور از یک دوره همان کندل است. به عنوان مثال، قیمت پایانی سه کندل جمع و تقسیم بر 3 می شود.

برای مثال: اگر یک SMA 3 یا سه دوره ای را در نظر بگیریم، سه کندل با قیمت پایانی، 50،45 و 60 دلار داریم. که SMA آن برابر می شود با جمع این قیمت ها تقسیم بر سه. یعنی مقدار SMA3 ما 51.66 می شود.

اندیکاتور میانگین متحرک ساده در هر بازه زمانی به عنوان یک شاخص بلندمدت، در قوی ترین حالت خود به شمار می آید.

میانگین متحرک ساده 20 دوره ای BTC/USD در بازه زمانی 4 ساعته

میانگین متحرک ساده 20 دوره ای BTC/USD در بازه زمانی 4 ساعته

میانگین متحرک وزنی (WMA)

شاخص میانگین متحرک وزنی یا WMA به دوره آخر وزن بیشتری می دهد. همین امر موجب می شود این اندیکاتور از خط EMA کمی سریعتر باشد. تنها از EMA و نه از SMA. اولین دوره در محاسبات کمترین وزن را دارد، دوره میانی وزن متوسط و در آخر، آخرین دوره وزنی دو برابر نقاط میانی پیدا می کند. دوره نزدیک تر وزن بیشتری در محاسبات دارد.

برای همان مثال قبلی اگر بخواهیم WMA3 را محاسبه کنیم، به این شکل می شود:

یک در 60 دلار + دو در 45 دلار + 3 در 50 دلار = 300 دلار. این رقم تقسیم بر اعداد اضافه می شود که حاصلشان 6 بود. 300 تقسیم بر 6 می شود 50 که برابر است با WMA3 ما.

این عدد یک MA با حرکت سریع تر به ما می دهد که نسبت به SMA سنتی، آخرین قیمت را با سرعت بیشتری منعکس می کند.

در معاملات سنتی و کریپتو، میانگین متحرک وزنی به عنوان یک شاخص کوتاه مدت، از SMA قوی تر است. همچنین، نتیجه پویا تری دارد و برای معاملات میان مدت یا کوتاه مدت بهتر عمل می کند.

میانگین متحرک وزنی BTC/USD در بازه زمانی 4 ساعته

میانگین متحرک وزنی BTC/USD در بازه زمانی 4 ساعته

میانگین متحرک نمایی (EMA)

اندیکاتور میانگین متحرک نمایی یا همان EMA بطور نمایی وزن بیشتری به دوره های اخیر می دهد. این امر باعث می شود اندیکاتور بسیار سریعتر حرکت کند. بنابراین آن را برای معاملات کوتاه مدت مناسب تر می نماید. EMA با استفاده از ضریب محاسبه می شود. این ضریب اندیکاتور را هموارتر می کند و وزن بیشتری بر آخرین دوره ها اعمال می نماید.

محاسبه ضریب هموارسازی برای این میانگین متحرک به این صورت است: [2 ÷ (تعداد دوره‌ها + 1)].

برای میانگین متحرک 3 روزه، ضریب 0.5 = [2/(3+1)] خواهد بود.

سپس، می توانیم EMA را به این صورت محاسبه کنیم: قیمت بسته شدن x 0.5 + EMA (روز قبل) x (1 – 0.5).

به عنوان مثال: EMA1 = 60(1) = 60

EMA2 = 0.5 * 45 + (1 – 0.5) * 60 = 52.5

EMA3 = 0.5 * 50 + (1 – 0.5) * 52.5 = 51.25

در معاملات سنتی و کریپتو، میانگین متحرک نمایی به عنوان یک شاخص کوتاه مدت قوی عمل می کند. این میانگین متحرک، نتیجه پویاتری می دهد که برای معاملات کوتاه مدت و معاملات نوسانی بهترین کارایی را دارد. می توانید از EMA در هر بازه زمانی استفاده کنید. اما در تایم فریم های بالاتر (+4 ساعت) قوی تر خواهد بود. داده های بیشتر، که به معنای زمان بیشتر است، سیگنال های قابل اعتمادتری ارائه می دهد.

میانگین متحرک نمایی BTC/USD در بازه زمانی 4 ساعته

میانگین متحرک نمایی BTC/USD در بازه زمانی 4 ساعته

بررسی اجمالی

همانطور که متوجه شدید، با استفاده از داده های یکسان، نتایج متفاوت و در عین حال، تقریباً مشابهی بدست آوردیم.

در هر سه مثال، سه دوره زمانی که بررسی کردیم به ترتیب 50، 45 و 60 دلار قیمت داشتند و نتیجه این شد:

انواع میانگین متحرک در نمودار قیمت BTC/USD

در نمودار بالا، اندیکاتور SMA آبی، WMA نارنجی و EMA بنفش است. در این مثال می‌توانید ببینید که SMA صاف‌تر و کندتر است. WMA سریع‌تر و به قیمت نزدیک‌تر است، و EMA در بین این دو قرار دارد.

بهترین شرایط معاملاتی با بروکر ایمارکتس به زبان فارسی و با امکانات واریز و برداشت ریالی

هم اکنون با افتتاح حساب در ایمارکتس AMarkets بیش از 11 ارزدیجیتال را با اسپرد شروع از 11 پیپ ، معامله کنید.

مقایسه اندیکاتور های میانگین متحرک

  • SMA در مقابل EMA: میانگین متحرک WMA در مقابل SMA عکس العمل سریع تری نسبت به حرکت قیمت نشان می دهد. SMA کمی کندتر است.
  • WMA در مقابل EMA: اندیکاتور WMA از SMA سریعتر اما از EMA کندتر است. زیرا به آخرین دوره ها بصورت تصاعدی وزن می دهد. به عبارتی دیگر، به آخرین دوره ها و کندل ها اهمیت بیشتری می دهد. این بدان معناست که قیمت های اخیر مهم تر خواهند بود. به همین دلیل است که سریعتر حرکت می کند.

میانگین متحرک سریعتر مانند WMA و EMA برای معاملات کوتاه مدت مقید هستند. برای معاملات بلند مدت بهتر است که از SMA استفاده شود.

در نگاه اول، تفاوت بین SMA، WMA و EMA خیلی قابل توجه نیست. اما سیگنال های متفاوتی را در نمودار نشان می دهد. اکنون که انواع مختلف میانگین متحرک را توضیح داده‌ایم، نمودارها را بررسی می کنیم.

مقایسه اندیکاتورهای میانگین متحرک

مقایسه اندیکاتورهای میانگین متحرک

SMA آبی، WMA نارنجی و EMA بنفش است. در این مثال می‌توانید ببینید که SMA صاف‌تر و کندتر ، WMA سریع‌تر و به قیمت نزدیک‌تر است، و EMA در بین هر دو قرار دارد.

چگونه از اندیکاتور میانگین متحرک استفاده کنیم؟

کدام اندیکاتور میانگین متحرک برای معامله کریپتو شما مناسب است؟

پیش از اینکه معامله خود را با استفاده از شاخص میانگین متحرک آغاز کنید، لازم است بدانید که هر چه داده های بیشتری داشته تحلیل با استفاده از چندین تایم فریم باشید، نتیجه بهتری خواهید گرفت. این بدان معناست که یک نمودار روزانه نسبت به نمودار 15 دقیقه ای، سیگنال های بهتری ارائه می دهد. همچنین، MA که زمان بیشتری را در نظر بگیرد، می تواند سیگنال های قوی تری داشته باشد. از این رو، هرچه بازه زمانی در یک MA کمتر باشد، روند کوتاه تری را نمایش می دهد و بالعکس.

کدام میانگین متحرک برای من مناسب است؟

اندیکاتورهای میانگین متحرک سریع مانند EMA و WMA اغلب برای تحلیل با استفاده از چندین تایم فریم معاملات کوتاه مدت استفاده می شوند. به عنوان مثال، در معاملاتی که کمتر از یک روز یا حتی فقط چند ساعت طول می کشد از آنها استفاده می‌شود.

با این وجود، تشخیص اینکه کدام یک بهتر است، دشوار می شود. زیرا برای تحلیل تکنیکال هیچ درست یا غلطی وجود ندارد. ابزارهای زیادی برای پیش بینی معاملات وجود دارد. تنها راه برای اینکه بدانید کدام یک برای شما بهترین است، این است در یک پلتفرم دمو، معامله بدون پول انجام دهید. اگر این کار نتایج خوبی دهد، ابزار شما معتبر است. یک نفر SMA را بهترین میانگین متحرک برای ارزهای دیجیتال می‌بیند، اما شخص دیگری ممکن است EMA را بهتر بداند.

به خاطر داشته باشید که مدیریت ریسک از حیاتی ترین شروط یک معامله است.

مطمئن شوید که چیزی را که مایل به از دست دادن نیستید سرمایه گذاری نمی کنید و همیشه از دستور توقف ضرر stop loss استفاده کنید.

در صورتیکه تحلیل تکنیکال شما نامعتبر باشد، دستور توقف ضرر، نقطه خروج امن شما خواهد بود (با کمترین ضرر). مطمئن باشید، هنگامیکه یک سفارش به نقطه Stop Loss شما برخورد می کند، بیش از 1 تا 2 درصد از کل دارایی تان را ضرر نخواهید کرد.

استراتژی های معاملاتی با اندیکاتورهای میانگین متحرک

استراتژی معاملات کریپتو شماره 1: ترند

میانگین متحرک MA یک دید کلی از ترند قیمت را فراهم می کند. با آنالیز جهت اندیکاتور میانگین متحرک می توانیم به راحتی سقف های جدیدی که قیمت ممکن است تشکیل دهد را ببینیم. انتهای اندیکاتور می تواند جهت روند را مشخص کند. معمولاً تریدرهایی که بر اساس روند معامله می کنند، زمانیکه قیمت با اندیکاتورهای میانگین متحرک مهم برخورد می کند، وارد معامله می شوند. در اینجا، اندیکاتورهای مهم یعنی MA100، یا MA200 که به ندرت مورد برخورد قرار می گیرند.

استراتژی معاملات کریپتو شماره 2: ترکیب اندیکاتورهای میانگین متحرک

اغلب تریدرها از اینکه چندین اندیکاتور MA را در یک نمودار در کنار هم ببینند، لذت می برند. این به تریدر امکان دیدن روند کوتاه مدت و طولانی مدت را با هم می دهد. هر چیزی ممکن است. می توانید چند دوره از یک اندیکاتور یا هر سه مدل اندیکاتور را با هم داشته باشید. با خواندن اطلاعات و قرار دادن آن ها در کنار هم می توانید سیگنال را دریافت و برای معامله تصمیم بگیرید.

نمودار قیمت بیت کوین در بازه یک ساعته _ اندیکاتورهای 10 MA 20,MA 50 ,MA 100 ,MA 200, MA

نمودار قیمت بیت کوین در بازه یک ساعته _ اندیکاتورهای 10 MA 20,MA 50 ,MA 100 ,MA 200, MA

یکی از با معناترین سیگنالها، کراس اوور بین سه اندیکاتور MA است.

استراتژی شماره 3: کراس اوور ها

کراس اوور زمانی اتفاق می افتد که یک MA از MA دیگر عبور کند. عبور یک میانگین متحرک با بازه کوچک تر از یک MA با بازه بزرگتر، مثبت در نظر گرفته می شود. عکس این قضیه نیز صادق است. عبور یک میانگین متحرک با بازه بزرگتر از یک MA بازه کوچکتر، منفی در نظر گرفته می شود.

مهمترین تلاقی که تریدرها به آن توجه می کنند، تلاقی 50 MA، 100 MA، و 200 MA است. معمولا، معامله گران بر اساس ترکیب این MA ها استراتژی خود را می سازند.

کراس اوور مثبت از MA هایی که ذکر شد، صلیب طلایی و کراس اوور منفی از این MA ها صلیب مرگ نامیده می شود.

معمولاً کراس یا تلاقی زمانیکه فروش یا خرید تمام می شود و بازار می چرخد، اتفاق می افتد. این یک نشانه عالی برای مشاهده یک معکوس بالقوه در روند است.

کراس اوور ها زمانی مهم می شوند که بازار یک روند قوی داشته باشد. برای مثال، بازار برای هفته ها یا ماه ها در یک روند صعودی بوده و سپس ناگهان یک صلیب مرگ ظاهر می شود. این می تواند به معنای پایان روند صعودی باشد و بازار به جهت مخالف معکوس شود.

 صلیب طلایی _ نمودار قیمت بیت کوین _ MA50 , MA100

صلیب طلایی _ نمودار قیمت بیت کوین _ MA50 , MA100

یک صلیب طلایی یا یک صلیب مرگ می تواند EMA 50 باشد که از EMA 100 یا EMA 200 عبور می کند. هرچه گذر از دوره EMA بیشتر باشد، سیگنال قوی تر است. در این مثال، 100 EMA را می بینیم که از 200 EMA عبور می کند، که یکی از قوی ترین سیگنال های تلاقی است که می توانید پیدا کنید.

صلیب مرگ _ نمودار قیمت اتریوم/بیت کوین _ EMA 50, EMA 100 , EMA 200

صلیب مرگ _ نمودار قیمت اتریوم/بیت کوین _ EMA 50, EMA 100 , EMA 200

استراتژی شماره 4: مقاومت و حمایت

یک اندیکاتور میانگین متحرک می تواند مقاومت و حمایت رادر بازار به شما نشان دهد.

سطح حمایت، مکانیست که خریداران مایل به خرید یا خرید بیشتر هستند.

سطح مقاومت، قیمتی است که در آن فروش زیادی اتفاق می افتد.

استفاده از اندیکاتورهای میانگین متحرک به عنوان شاخصی برای قرار دادن توقف ضرر یا stop loss نسبتاً آسان است. همچنین، می توانید برای قرار دادن سفارش خرید نیز از آن ها استفاده کنید.

سطوح حمایت

سطوح حمایت

استراتژی شماره 5: اَره دو سر یا Whipsaw

داده بیشتر، سیگنال قوی تر

همانطور که در بالا هم به آن اشاره کردیم، هرچه بازه زمانی بیشتر و بزرگتری را در نظر بگیریم، سیگنال ایجاد شده مهم تر خواهد بود. زمانیکه تایم فریم کوچک انتخاب می کنید، مراقب آشفتگی و ایجاد سیگنال های زیاد باشید.

استفاده از MA نیاز به تمرین و مشاهده دارد. هر کراس اووری نمی تواند سیگنال خرید یا فروش باشد. یا نمی توان هر برخورد قیمت با MA را برای تصمیم گیری مناسب دانست.

الگوی Whipsaw زمانی ایجاد می شود که قیمت در محدوده ای قرار دارد که هیچ روند قابل توجه بلند مدت صعودی یا نزولی درست نمی کند. تنها یک تلاقی ممتد و نامطمئن از MA ها در دوره کوتاه تر ایجاد می کند. این امر منجر به ایجاد نشان های کاذب از حمایت و مقاومت یا کراس اورهای نادرست می شود.

باز هم باید تکرار کنیم که نمودار با تایم فریم های کوچک تحلیل با استفاده از چندین تایم فریم تر و MA با دوره های کوتاه تر، سیگنال های بیشتری ایجاد می کنند که ممکن است اهمیت کمتری داشته باشند.

مصاحبه با بیل ویلیامز، اسطوره بازارهای مالی

مصاحبه با بیل ویلیامز

مصاحبه بیل ویلیامز یکی از خواندنی‌ترین مصاحبه‌ها است که بیشتر در خصوص ترید او است. اینکه چه فعالیت‌هایی در زمینه معامله‌گری داشت و چه اندیکاتورهایی را در بازارهای مالی توسعه داد و چندین سال بر روی آن‌ها کار کرد. یکی از مهمترین اندیکاتورهای او اندیکاتور تمساح یا الیگیتور است که بسیار شناخته شده و کاربردی است. این اندیکاتور یکی از اندیکاتورهایی است که در متا تریدر قرار گرفته و استفاده از آن در معاملات به همراه تحلیل حجم داده‌ای قوی را برای معامله‌گری در اختیار معامله گران قرار می‌دهد. پس تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید تا بیشتر در خصوص این معامله‌گر افسانه‌ای بدانید.

میتونید از نتایج تریدتون در سال گذشته برامون بگید؟

سال گذشته بهترین سال ترید در کل دوران حرفه ای من بود و سال قبل از آن بهترین سال ترید به نسبت گذشته، در حال حاضر فقط بروی بازار سهام ترید میکنم، سال گذشته چندین حساب معاملاتی مختلف داشتم که یکی از انها بیش از 100% بازدهی داشته و حساب بزرگ دیگرم هم بیش از 40% بازدهی داشته است. ایده ای که در روش تریدم وجود دارد اینست که علت اصلی که اشخاص از ترید آسیب میبینند و ضرر میکنند اینست که OVERTRADE هستند و معاملات زیادی انجام می دهند و سریع هم از بازار خارج میشوند و به فرصت معاملاتی خود اجازه رشد نمی دهند.

پس میتوان گفت شما یک ترند تریدر هستید؟

قبل از بیان این موضوع ترند تریدر را توضیح دهم. ترند تریدر به سرمایه گذارانی گفته می شود که ابتدا و انتها روندها را شناسایی میکنند و همراه با آن ترید میکنند. البته در بازار ایران چون امکان گرفتن موقعیت فروش وجود ندارد پس صرفا می توان ابتدای روند در سهم را پیش بینی کرد و با ان همراه شد و تا انتهای ترند هم در سهم ماند و بازدهی کسب کرد.

قطعا. من یک “ترند تریدر” هستم و دوست دارم تا جایی که ممکن است در یک روند موقعیت معاملاتیم را باز نگه دارم. دو سال قبل در ژانویه پوزیشنی رو باز کردم که بعد از دو سال آن را بستم ! سال اول بیش از 40% و سال دوم بیش از 50% در آن موقعیت معاملاتی بازدهی کسب کردم. بنابراین با استاندارد های موجود ما خیلی موفق عمل کرده ایم.

برای چند دهه مشغول آموزش افراد جهت معامله بوده ام و میدانم که بزرگترین مشکل افراد تعداد ترید بیش از حد است. بزرگترین موفقیتهای معاملاتی من زمانی شکل گرفت که تلاش کرده ام روند بلند مدت را شناسایی کنم و سپس تا جایی که ممکن بوده در آن روند پوزیشن را باز نگه دارم. بنابراین مشخصا من یک ترند تریدر هستم و از این موضوع هم راضی هستم.

در چه تایم فریمی ترید می‌کنید؟

تایم فریم استاندارد من روزانه است. برای چندین دهه عادت داشتم کل روز و هر لحظه به چارت نگاه کنم. تا اینکه همسرم روزی از من خواست که برای صرف غذا از پشت میز بلند بشم. این یعنی حدود 12 سال یا بیشتر همیشه همسرم غذا را برایم میاورد و در مقابل چارت غذا را میخوردم و اگر هم غذا نمی اورد من غذا نمیخوردم. اما چیزی که متوجه شدم این بود که وقتی زمان کمتری صرف مشاهده دایمی چارت و ترید میکنم نتایجم بهتر و بهتر می شود.

آیا اخبار اقتصادی در معاملات شما تاثیر دارد؟

منظورتان این است که بررسی کنم فلان شرکت چه چیزی گفت است و ببینم چه تحلیل و یا خبر اقتصادی در پیش است ؟ نه به هیچکدام توجهی ندارم. تنها و تنها با چارت کار دارم و بر اساس ان تحلیل میکنم. در کل من کسی نیستم که دایما به دنبال ترید کردن باشم. همانند بسیاری از معامله گران دیگر من نیز در طول روز فرصتهای بیشماری برای ترید دارم و فقط کافی است متمرکز باشم و بررسی کنم که بهترین فرصت کدام است و چه دارایی بهترین پتانسیل ترید رو برای من ایجاد کرده است.

نظرتون در مورد نظم کاری (دسیپلین) چیست؟

شما باید روش مشخصی برای تحلیل و ترید در بازار داشته باشید و دقیقا بر اساس آن عمل کنید. کاری که اکثر تریدرها انجام میدهند این است که سیستم ترید خوبی را انتخاب و بعد تغییرات زیادی به سیستم اعمال می کنند و با عدم پیروی دقیق از قواعد آن سیستم عملا سیستم را نابود میکنند. مهم نیست که سیستم معاملاتی شما چقدر خوب و قدرتمند باشد، چیزی که مهم است این است که شما به چه میزان در معاملات خود موفق عمل کنید. اکثر افراد سیستم معاملاتی خود را صرفا به دلیل اینکه در چند معامله زیاد کرده اند تغییر میدهند.

داشتن یک ذهن و تفکر منظم قابل یادگیری است؟

یادگیری تئوری اصول ساده ای دارد اما پیروی و الزام به آن سخت است. تصور کن شما مردی باشید که همسری دارد و بعد قصد داشته باشی با همسرت بیرون بروی. در مورد روزت میپرسد و مجبور باشی به او بگویی که کل سرمایه ام را از دست داده ام این موضوع به خودی خود سخت است و بسیاری از موارد هست که معامله گران قادر به گفتن حقیقت نیستند چرا که احساس شرمندگی میکنند. زمانیکه وضعیتی را تحلیل میکنم و وارد بازار میشوم از آینده خبر ندارم اما نکته کلیدی برای موفقیت در بازار این است که دقیقا به روشی که تحلیل میکنیم پایبند باشیم و از آن تخطی نکنیم. ایمان و اعتقاد به روش و پیروی دقیق و بلند مدت از آن مسیر مستقیم به سوی موفقیت است.

چه زمانی به این ایمان و اعتقاد در روش معاملاتیتان رسیدید؟

فکر میکنم این موضوع به میزان سود و ضرر شما بستگی داشته باشد. اگر شما قادر باشید برایند معاملاتیتان مثبت باشد یعنی به موفقیت رسیده اید.

عاملی که باعث شد تصمیم به نوشت کتاب‌های تکنیکال کنید چه چیزی بود؟

در روزهایی که کل روزم را درگیر معاملات بودم نظریه آشوب تازه مطرح شده بود. بخاطر تحصیلاتی که در زمینه فیزیک داشتم به این تئوری خیلی علاقمند شدم. راستی نظریه آشوب به هیچوجه آشوبناک نیست! (منظور اینست که یک نظریه شلوغ و نامنظم و مبهم و غیر قابل درک نیست) و در حقیقت نظریه و تفسیر عمیقتری از ریشه و علت احساسات و رفتار مردم ارایه میکند. ما سه دکترای فیزیک و ریاضیات رو استخدام کردیم و اونها به کمک یک ابرکامپیوتر به بررسی این نظریه در بازارهای سرمایه پرداختند و سرانجام کار آنها ارایه تصویری از بازار بر اساس این نظریه بود که تا پیش از آن این دقت و کارایی را ندیده بودیم. آنها با سه مووینگ اوریج برگشتند که ما امروزه آنها را تمساح مینامیم ( اندیکاتور Alligator ).

چیزی که جالب بود این بود که این مووینگها دارای پارامترهایی بودند که همگی بر اساس اعداد فیبوناچی بود در حالیکه آن ابر کامپیوتر ذره ای اطلاع از سری اعداد فیبوناچی نداشت! و همین که این پارامترها بر اساس نسبتهای فیبوناچی شکل گرفته بودند به ما اعتماد به نفس لازم را داد. از آن زمان تاکنون سعی کردیم روش معاملاتیمان را هر چه ممکن است ساده و ساده تر کنیم و هرچقدر این مسله را بیشتر انجام دادیم نتایجمان بهتر و بهتر شد. جان وایلی دارنده انتشارات وایلی از ما خواست که کتابی در مورد این نظریه بنویسیم که اینکار را انجام دادم و بعدها خواست که نسخه بروز شده ای از آن را بنویسیم که این کار را دخترم جاستین انجام داد.

جاستین ویلیامز

چقدر برای ترید خود وقت می گذارید؟

بیل ویلیامز: من هر روز در تعطیلاتم، 15 دقیقه در روز وقت میگذارم . با نرم افزار – کامپیوتر و … از هر جایی میتوان ترید کرد.

جاستین ویلیامز: دوست دارم بگویم هر روز اما ما زمان زیادی رو صرف اموزش میکنم و میبایست حضور داشته باشم تا قادر باشم به ایمیلها و تماسهای تلفنی پاسخ بدهم. بشکل خانوادگی ما سالی دو مرتبه به مسافرت میریم اما بطور کلی من دوست دارم هر رزو ساعتی به مطالعه بپردازم و یا بیرون در آفتاب بشینم قدم بزنم و یا یوگا کار کنم.

بیل ویلیامز: دارای اهمیت زیادی است که یک معامله گر زمان مناسبی را برای استراحت داشته باشد.

در تحلیل یک چارت اولین کاری که میکنید چیست؟

جاستین ویلیامز: آوردن اندیکاتور الیگیتور و پرایس بارها، ترکیب الیگتور و پرایس بارها به ما وضعیت دقیق بازار را نشان میدهد و در چارتها به دنبال وضعیت بهینه ای از ترکیب این دو هستم.

از خطوط روند و تکنیک‌های فیبوناچی در تحلیلتون استفاده می‌کنید؟

یکی از موضوعات مهم در مصاحبه بیل ویلیامز استفاده از دانش تکنیکال می باشد که اون اینچنین پاسخ میدهد. نه ما از الیگیتور استفاده میکنیم. در حقیقت الیگیتور خطوط روند ما محسوب می شود. موویینگ های این اندیکاتور به ما میگوید که بازار در حال حاضر چه رفتاری دارد و در بازه زمانی بالاتر بین سه تا پنج برابر زمان چارتی که در حال بررسی است چه اتفاقی در حال رخ دادن است. برای مثال وقتی جاستین تایم فریم 10 دقیقه را بررسی میکند اندیکاتور الیگیتور می گوید که در تایم فریم یکساعته و روزانه چه اتفاقی در حال رخ دادن است . این اندیکاتور به شما جهت آتی روند بازار رو تا زمانی که خبر مهمی اعلام نشود نشان میدهد و سرانجام اخبار جدید اقتصادی است که ترند های جدید و اصلی بازار را جهت و شکل میدهد.

در تحلیل از نظریه امواج الیوت استفاده می‌کنید؟

بیل ویلیامز: بله به فرم موجهای شکل گرفته نگاه میکنم اما صرفا بر اساس الیوت ترید نمیکنم. در سبک ترید من دو روش برای ورود به پوزیشن – دو روش برای افزایش لات به یک ترید موفق و دو روش برای خروج از پوزیشن وجود دارد. این ساختار اولیه روش ترید من است اما اینکه چطور این روش را در چارت اعمال کنم و اقدام به ترید کنم همانطور که جاستین گفت بستگی دارد که در کجای موج باشیم و در چه نواحی از چارت احساس راحتی و اعتماد برای گرفتن پوزیشن جدید ایجاد شود.

جاستین ویلیامز: بیل در بازار سهام معامله میکند و من در بازار ارز که به خاطر نوسات بیشتر کمی متفاوت است این مشخصا کمک بزرگی است که موقعیت بازاری که ترید میکنیم را بشناسیم ( بازار ارز از تمامی بازارها نوسانات و بطور کلی حجم معاملات بیشتری دارد)، برای مثال اگر در یک کارکشن ( حرکت اصلاحی ) هستیم زمان اتمام یک کارکشن کاملا قابل بررسی و تحلیل است و اگر در یک ترند اصلی قرار داریم فرصت و امکان بیشتری برای ترید بیشتر و گرفتن سود بیشتر از حرکت بازار را داریم.
درک شما از الگوهای پایه الیوت کمک میکند تا از ترید در آن موقعیت ها اجتناب کنید. 85% ضررها در حرکات اصلاحی بازار رخ می دهند. بنابراین یادگیری آنها راهی برای جلوگیری از تحمل زیان در معامله است.

کتاب‌های بیل ویلیامز

بیل ویلیامز کتاب‌های بسیاری در زمینه معامله‌گری نوشته است. دو نمونه از کتاب‌های او با نام تحلیل و معامله‌گری با روش بیل ویلیامز و کتاب تریدینگ کی آس می‌باشد که به همه سرمایه گذاران در بازار سرمایه ایران پیشنهاد میکنم که این دو کتاب را مطالعه کنند. این کتاب ها بیشتر در خصوص الگوی بی نظمی در بازارهای مالی صحبت میکند. الگویی که فراتر از دیدگاه تحلیل بنیادی و تکنیکال در بازارها می باشد.

آشنایی با کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال

نمودارهای کندل استیک، از پرکاربردترین نمودارها در تحلیل تکنیکال هستند که با استفاده از آن‌ها می‌توان حرکات قیمتی در آینده را پیش‌بینی کرد و اقدام به خرید و فروش سهم در موقعیت‌های مناسب نمود. از آن‌جایی‌که هر کندل، منعکس‌کننده‌ی عکس‌العمل و رفتار تمامی معامله‌گران در یک تایم‌فریم خاص است، معامله‌گران به‌راحتی با دیدن کندل‌ها می‌توانند کل معاملات یک تایم‌فریم را تحلیل کنند. پیش‌تر راجع به برخی از مهم‌ترین انواع کندل در تحلیل تکنیکال صحبت کردیم. اما امروز و در این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ به سراغ یکی دیگر از انواع کندل، تحت عنوان کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال رفته‌ایم. برای آشنایی بیش‌تر با این ابزار کاربردی، ادامه‌ی مطلب را از دست ندهید.

کندل اینگالفینگ یا پوششی چیست؟

اینگالفینگ (به انگلیسی: Engulfing) در لغت به‌معنای پوشش دهنده می‌باشد. دلیل نام‌گذاری این کندل‌ها هم خاصیت پوشانندگی آن‌هاست که از بالا و پایین، کل بدنه‌ی کندل قبلی را پوشش می‌دهد به‌طوری که دیگر کندل قبلی دیده نشود. در واقع، الگوی اینگالف زمانی تشکیل می‌شود که بدنه‌ی قیمتی کندل، یک یا چند کندل ماقبل خود را در برگیرد. زمانی‌که کندل‌ اینگالف، کندل‌های بیشتری را در برگیرد، قدرت بیشتری برای ادامه‌ی روند وجود خواهد داشت. دو نوع از کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال وجود دارد:

۱. الگوی اینگالف صعودی (Bullish) که سیگنال روند صعودی رو به جلو را اعلام می‌کند.

۲. الگوی اینگالف نزولی یا (Bearish) که سیگنال روند نزولی رو به پایین را تحلیل با استفاده از چندین تایم فریم اعلام می‌کند.

کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال : تحلیل الگوی اینگالف صعودی

همان‌طور که در نمودار زیر مشاهده می‌کنید، یک خط روند نزولی بعد از روند صعودی اتفاق افتاده است. در پایان روند نزولی یک کندل اینگالف دیده می‌شود که کندل ماقبل خود را پوشش داده است. در اینجا با ایجاد شدن یک کندل اینگالف، روند نزولی پایان می‌یابد و بعد از آن روند صعودی شروع می‌شود؛ یعنی تغییر روند اتفاق می‌افتد. زمانی‌که با پیدایش کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال تغییر روند به‌وجود می‌آید، معمولاً یک کندل خلاف جهت داریم و مجدداً ادامه‌ی مسیر صعودی. اما سوال اینجاست که وقتی در چنین بازاری قرار می‌گیریم، چه باید کنیم؟

کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال

کندل اینگالفینگ صعودی

وقتی کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال در پایان روند نزولی ایجاد شود، می‌گوییم الگوی اینگالف صعودی داریم. در چنین حالتی، در محدوده‌ی مشخص شده روی نمودار باید وارد معامله شده و خرید خود را انجام دهید. حالا برای اینکه بفهمید نقطه‌ی فروش یا Target شما کجاست، باید زمانی‌که روند قیمتی هم‌سطح با نقطه‌ی شروع روند نزولی قبلی شد، Target خود را مشخص نمایید. برای درک عمیق‌تر به مثال زیر توجه کنید:

فرض کنید که در ابتدای روند نزولی در نقطه‌ی A، قیمت ۱۰دلار باشد. در انتهای روند نزو‌لی و در نقطه‌ی B، درست زمانی‌که الگوی اینگالف اتفاق افتاده، قیمت به ۶دلار کاهش می‌یابد. سپس در نقطه‌ی C، و با افزایش قیمت به ۷ دلار وارد معامله خواهید شد. سپس صبر می‌کنید تا قیمت سهم مجدداً به ۱۰دلار در نقطه‌ی D برسد و درست در همین نقطه با سودی که کرده‌ایم، از معامله خارج می‌شویم و سهام خود را می‌فروشیم. دیدید که چگونه و با تشخیص به‌موقع کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال می‌توانید از خریدتان سود کنید و یک معامله‌ی موفق داشته باشید.

💡 نکته: برای استفاده از کندل اینگالف در نمودارهای قیمتی، پیشنهاد می‌شود از تایم‌فریم‌های روزانه و یا ۴ ساعته استفاده کنید. البته تایم‌فریم هفتگی هم برای تشخیص این کندل می‌تواند مناسب باشد.

کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال : تحلیل الگوی اینگالف نزولی

در این نمودار مشاهده می‌کنید که کندل اینگالف در انتهای دو روند صعودی متمادی، تشکیل شده است. در پایان روند صعودی یک کندل اینگالف دیده می‌شود که کندل ماقبل خود را به‌خوبی پوشش داده است. در اینجا هم با ایجاد شدن کندل اینگالف، روند صعودی پایان یافته و بعد از آن روند نزولی شروع می‌شود. در این حالت هم هم‌زمان با پیدایش کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال تغییر روند به‌وجود آمدهو بعد از آن یک کندل خلاف جهت داریم و مجدداً ادامه‌ی مسیر نزولی.

کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال

کندل اینگالفینگ نزولی

وقتی کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال در پایان روند صعودی ایجاد شود، می‌گوییم الگوی اینگالف نزولی داریم. در چنین حالتی، در محدوده‌ی مشخص شده روی نمودار باید وارد معامله شده و فروش خود را انجام دهید. در اینجا همان‌طور که مشاهده می‌کنید، دو روند صعودی (از A تا B و از B تا C) اتفاق افتاده است. بنابراین Target اول در نقطه‌ی E و Target دوم در نقطه‌ی F می‌باشد.

برای مثال فرض کنید که در نقطه‌ی A، قیمت ۵ دلار بوده است. سپس در پی روند صعودی که اتفاق افتاده قیمت آن در نقطه‌ی B به ۸ دلار و در نقطه‌ی C، درست زمانی‌که الگوی اینگالف اتفاق می‌افتد به ۱۲ دلار رسیده است و پس از آن نزول کرده است. اگر قیمت سهم در نقطه‌ی D به ۱۰ دلار رسیده باشد و شما در آنجا معامله انجام داده باشید، Target اول شما در نقطه‌ی E، ۸ دلار Target دوم شما ۵ دلار خواهد بود. به این ترتیب در Target اول، ۲۰ درصد سود و مابقی آن در Target بعدی نصیبتان خواهد شد.

سخن آخر

در این مقاله از سایت آموزش چراغ به بررسی کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال و نحوه‌ی معامله با استفاده از آن پرداختیم. این الگو، از مباحث مورد توجه در میان الگوهای کندلی در آموزش باینری آپشن، فارکس و آموزش بورس می‌باشد. تشخیص الگوی اینگالفینگ در کنار استفاده از دیگر ابزارهای تکنیکی همچون اندیکاتورها می‌تواند به عنوان سیگنال بسیار خوب برای خرید یا فروش سهم در بازارهای مالی به حساب بیاید. امیدواریم که با یادگیری نکاتی که در رابطه با این کندل در این مقاله راجع به آن‌ها صحبت شد، به سودهای چندین برابری در معاملاتتان دست یابید. چراغ ، به عنوان پلتفرم آموزش و کاریابی در تلاش است تا با بیان نکات آموزشی مهم در زمینه‌ی کار و سرمایه‌گذاری به شما برای رسیدن به موفقیت در این زمینه‌ها کمک نماید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.